بنظر امدن

مترادف ها

beseem (فعل)
شایسته بودن، بنظر امدن، مناسب بنظر امدن

seem (فعل)
وانمود کردن، بنظر امدن، وانمود شدن، نمودن

فارسی به عربی

ابد

پیشنهاد کاربران

صورت افتادن ؛ به تصور آمدن. گمان رفتن. به نظر آمدن. تصور شدن : چون شب درآمدی چندان آوازهای مختلف دردادندی که صورت افتادی آسمان در زمین آن موضع در جنبش آمدند. ( تاریخ طبرستان ) .

بپرس