بندیدن


معنی انگلیسی:
impede

لغت نامه دهخدا

بندیدن. [ ب َ دی دَ ] ( مص ) بستن. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). || قید کردن. مقید کردن. || حبس کردن. زندان کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

= بستن

پیشنهاد کاربران

پرده بر بند و چابکی بنمای
رویِ بِکران پردگی بگشای هفت پیکر - خمسه نظامی - چاپ هرمس، تهران 1387 - س544

بپرس