بندواش

لغت نامه دهخدا

بندواش. [ ب َ ] ( اِ ) به لغت اهل تنکابن ثیل است. ( تحفه حکیم مؤمن ). گیاهی است خزنده که در مزارع مازندران بسیار است و اگر زود وجین نکنند گیاه کشته و مزروع را خفه کند. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

به لغت اهل تنکابن ثیل است . گیاهی است خزنده که در مزارع مازندران بسیار است و اگر زود وجین نکنند گیاه کشته و مزروع را خفه کند .

گویش مازنی

/bande vaash/ نوعی علف هرز در مزارع که همان مرغ فارسی است

پیشنهاد کاربران

بندواش، سگواش، هرز بند واش، آبدوست، علف هرزیستبا نام علمی Paspalum distichum" از خانواده گراس ها ( grass ) یا چمن ها ( Poaceae ) یا غلات ( graminae ) محسوب می شود عمر چندساله که از ماه مارس شروع به رشد می نماید و روی زمین گسترده ، ساقه ها گرد خزنده و دنباله دار که اغلب دارای انشعاب در سطح خاک ( استولون ) و یا داخل خاک ( ریزوم ) و لذا قادر است ریشه و ساقه های جدیدی در محل گره ها ایجاد کند.
...
[مشاهده متن کامل]

بند واش از علف های هرزی است که در کانال ها و جویهای مزارع فراوان است و در هنگام آبیاری بیشترین نقش را در اتلاف آب دارد

بپرس