شادمان گشت و دو رخساره چون گل بفروخت
زیر لب گفت که احسنت و زه ای بنده نواز.
فرخی.
گر مرا فرموده بودی خسرو بنده نوازبهتر از دیوان شعرت پاسخی کردم متین.
منوچهری.
کسی چه دارد غم کش بود خداوندی بسان خسرو محمود شاه بنده نواز.
مسعودسعد.
چو جام گیرد بدره ده است و بنده نوازچو تیغ گیرد گردافکن است و خصم شکن.
سوزنی.
ز گرد راه چو عنقا به آشیانه بازبسوی بنده خرامید شاه بنده نواز.
سوزنی.
ای بنده نوازی که کف راد تو داردآز دل خرسند و نه خرسند شکسته.
سوزنی.
شاه بنواختش بخلعت و سازجاودان باد شاه بنده نواز.
نظامی.
کرد شخص دوم دعای درازدر زمین بوس شاه بنده نواز.
نظامی.
سر امید فرود آر و روی عجز بمال برآستان خداوندگار بنده نواز.
سعدی.
به سایه مرحمت این پادشاه بنده نواز را پاینده و مستدام داراد. ( جامعالتواریخ رشیدی ). || نامی از نامهای صفات الهی : که مرا دید رازدار خدای
حاجب کردگار بنده نواز.
ناصرخسرو.
منم که دیده به دیدار دوست کردم بازچه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز.
حافظ.