بندقیه

لغت نامه دهخدا

( بندقیة ) بندقیة. [ ب ُ دُ قی ی َ ] ( ع اِ ) توپ. || پیشتو. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بندق شود. || درهمی است بنام رکن الدین میبرس البندقداری الصالحی النجمی. در مصر شایع بوده است. رجوع به النقود صص 62 - 83 و صص 169 - 182 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس