بنداد
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
انجمن، بنیاد، فرمان، بنگاه، موسسه، بنداد، هیئت شورا، اصل قانونی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
در میان مــردمان ما طایفه های داهی ( تیره سکایی ) که از منطفه خراسان بزرگ ( اطراف رود اترک ) هستیم و همواره در کوهپایه های هزار مسجد ( هیرکانی ) در دشت هایدوسوی آن ( شمال خراسان و سرزمین نرکمن/ عشقآباد
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
) به پروزش اسب و زندگی دامداری مشغول بوده ایم . وازه بنــــــــداد به معنا و مفهوم � عصـــای مهتــری � است و در میان ما و در زمان حاضر واژه بنداد و سالار قوم همسان است . نام خانودگی مادر من � رابـعه بنـــــدادفــــر � است.
بنداد یعنی قانون اساسی هرکشوری