بنداب

/bandAb/

معنی انگلیسی:
bar, dam

لغت نامه دهخدا

( بندآب ) بندآب. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) جزیره. ( آنندراج ). || عرم. ( ترجمان القرآن ). شدب و شذبه. سکر. ( منتهی الارب ). || بند و مفصل. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( بند آب ) جزیزه ٠ عرم ٠ شدب و شذبه ٠ سکر ٠ یا بند و مفصل ٠

فرهنگ عمید

( بندآب ) بندی که در جلو آب ببندند، سد.

فارسی به عربی

حانة
خندق

پیشنهاد کاربران

بپرس