بند گشادن

لغت نامه دهخدا

بند گشادن. [ ب َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) مقابل بندبستن. ( آنندراج ). بند گشودن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بند گشادن از سحر ؛ باطل کردن آن :
چو دختر چنان دید کان هوشمند
ز نیرنگ آن سحر بگشاد بند.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بند بر گرفتن باز کردن بند بند وا کردن قید و بند را باز کردن مقابل بند بستن : ( از دست و پای محکوم بند گشودند . )

پیشنهاد کاربران

بپرس