بند و بست
مترادف بند و بست: تبانی، ساخت و پاخت، زدوبند، زمینه سازی، توطئه، توطئه چینی، دسیسه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- بند و بست بودن ؛ بسته بودن.مقفل بودن. ( فرهنگ فارسی معین ).
|| مجازاً توطئه. ساخت و پاخت. ( فرهنگ فارسی معین ).ساختن دو کس با یکدیگر بضرر دیگری. ساخت و پاخت و تبانی. || قرارداد ( باج و خراج ). ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || ترتیب. انتظام. ضبط و ربط. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ). || استواری. ( ناظم الاطباء ). استواری. محکمی. ( فرهنگ فارسی معین ). || تدبیر. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || آراستگی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
ساخت وپاخت، توطئه