بند و بار

لغت نامه دهخدا

بند و بار. [ ب َ دُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حدود و قواعد و آداب زندگی. قیدهای اجتماعی و مانند آن. و آدم بی بند و بار کسی را گویند که در زندگی حدود و رسومی را مراعات نکند و به چیزی پابند نباشد. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ): کارش بی بند و بار است. مرد بی بند و باری است.

فرهنگ فارسی

حدود و قواعد و آداب زندگی قیدهای اجتماعی و مانند آن . و آدم بی بندوبار کسی را گویند که در زندگی حدود و رسومی را مراعات نکند و به چیزی پابند نباشد .

پیشنهاد کاربران

بند و بار: [عامیانه، کنایه ] قید های اجتماعی، آداب زندگی.

بپرس