بند داشتن

لغت نامه دهخدا

بند داشتن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) مقید بودن. گرفتار بودن : امیر محمد از صدر بزیر آمد و بند داشت... و ما وی را بدیدیم... و گریستن بر ما افتاد. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ فارسی

مقید بودن . گرفتار بودن

پیشنهاد کاربران

بپرس