بند امدن
مترادف بند امدن: 
 ( بند آمدن )  راه بندان شدن، بسته شدن، سد شدن، مسدود شدن ، باز ایستادن، قطع شدن، متوقف شدن، موقوف شدن، از کار افتادن، از حرکت بازماندن، بی حرکت شدن
متضاد بند امدن: 
 ( بند آمدن )  باز شدن
معنی انگلیسی: 
cease,  clog,  plug,  to stop,  to cease to flow