بنت العنب. [ ب ِ تُل ْ ع ِ ن َ ] ( ع اِ مرکب ) شراب ، چه عنب انگور را گویند و در عرب و فارس شراب از انگور میسازند. ( غیاث اللغات ). کنایه از شراب انگور. ( آنندراج ). دختر رز. می. خمر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : موی بر خیک دویده ز حسد تیغزن است تا بخلوت لب خم بر لب بنت العنب است.
انوری ( از آنندراج ).
مرا سجده گه بیت بنت العنب بس که از بیت ام القری میگریزم.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) باده می : (( موی برخیک دمیده زحسد تیغ زن است تا بخلوت لب خم برلب بنت العنی است . ) ) ( انوری ) شراب ٠ چه عنب انگور را گویند و در عرب و فارس شراب از انگور میسازند ٠ کنایه از شراب انگور ٠ دختر رز ٠ می ٠ خمر