بنبر

لغت نامه دهخدا

بنبر. [ بَم ْ ] ( اِ ) سپستان. ( ناظم الاطباء ). دوائی است که آنرا سپستان خوانند. و گویند این لغت هندی است. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به تحفه حکیم مؤمن و مخزن الادویه شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) سپستان

پیشنهاد کاربران

بُنِبَر برابر بُنِ بَر هست که خب بُن همان ریشه و بَر همان بار و میوه و فرجام و حاصل هست و ریشه میوه همان دلیل یک رخداد است که رخداد و فرجام در اینجا میوه و بَر هست. پس بُنِبَر می شود دلیل، چرایی، پشتوانه.

بپرس