بناور


معنی انگلیسی:
boil

لغت نامه دهخدا

بناور. [ ب ُ وَ ] ( ص مرکب ) هر چیز با ته و ریشه. || هرچیز عمیق و ژرف. ( ناظم الاطباء ).

بناور. [ ب ُ وَ ] ( اِ ) دمل. ( الابنیه عن حقایق الادویه ). دنبل که بعربی دمل گویند. ( شرفنامه منیری ). بمعنی دُمّل است که دمبل و دنبل هم گویند. ( فرهنگ شعوری ). دمل بزرگ باشد که بر بدن برآید و بعربی حبن خوانند. ( مجمع الفرس ) ( برهان ). دمبل بزرگ. ( انجمن آرای ناصری ). دنبل. ( زمخشری ). در برهان بفتح اول ضبط شده و گوید بضم اول هم آمده است. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - هرب چیز ریشه دار بیخ دار. ۲ - هر چیز ژرف عمیق گود .

فرهنگ معین

(بُ وَ ) (ص . ) ۱ - هر چیز ریشه دار. ۲ - عمیق ، گود. ۳ - دُمل بزرگ و سخت .

فرهنگ عمید

۱. هر چیز ریشه دار، بیخ دار.
۲. گود، ژرف.
۳. (اسم ) دمل بزرگ و سخت.

پیشنهاد کاربران

بپرس