بنالد

پیشنهاد کاربران

گریه کند، ناله کند. شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای.
فردوسی.
بنالد ، گریه کند
ناله کردن، قهر کردن
بنالد :گریه وزاری
گریه کردن ، ناله کردن
گریه کردن
ناله کند
گریه کند
گریه کردن ، نالیدن
گریهاشک ریختن ناله کردن گریستن
دل از دوران نزدیکش ببالد،
ز نزدیکانِ دور خود بنالد،
یعنی همدلی از هم زبانی خوشتر است.
اشک ریختن درد کشیدن
ناله کردن، گریه کردن، اشک ریختن
گریستن، گریه کردن، ناله کردن، اشک ریختن.
و. . . . . .
گریه و زاری ، اشک ریختن ، انوق بودن
گریه کند. ناله کند.
نالیدن به درد آمدن گریه کردن
حرف زدن یا گریه کردن. ناله کردن. زاری کردن
غمگین بودن، غصه خوردن، گریه کردن ، ناراحت بودن، ناله کردن
به دردآمدن
ناله کردن
ناله کردن، گریه کردن
اشک ریختن
گریه کند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس