شتافت - - > شتاختن = ش تاختن
پنافت - - > پناختن
با دگرش پ به ب داریم = بنافتن که واژه پناخ / پناف و => ناف از آن بدست می آید
بنافتن = بنافت یعنی مرکز / اهل از پنه / بِنِه / بِن و بُن آمده یعنی زمین / ریشه / اهل و . . . .
... [مشاهده متن کامل]
=> پنافتن / بنافتن / پناختن / پناه به مینای گفته شده می باشد.
اما پنامیدن از بنامیدن آمده یعنی معرفی و شناسایی
بِنافت نام روستایی در مازندران که فارسی آن بُنافت میشود
آفت چکیده افتاب است یعنی از اف تاب بخش افت آن برداشته شد => شاید آنرا سرزمین بالا و باند و خورشید و تابان دانست
افتادن نیز اشاره به آپ تادن یا آپت دارد که در off لاتین انرا میبینیم / افتاب اشاره به از بالا به پایین تابیدن دارد
=> بنافت میتواند زمین پست و افتاده نیز باشد
پنافت - - > پناختن
با دگرش پ به ب داریم = بنافتن که واژه پناخ / پناف و => ناف از آن بدست می آید
بنافتن = بنافت یعنی مرکز / اهل از پنه / بِنِه / بِن و بُن آمده یعنی زمین / ریشه / اهل و . . . .
... [مشاهده متن کامل]
=> پنافتن / بنافتن / پناختن / پناه به مینای گفته شده می باشد.
اما پنامیدن از بنامیدن آمده یعنی معرفی و شناسایی
بِنافت نام روستایی در مازندران که فارسی آن بُنافت میشود
آفت چکیده افتاب است یعنی از اف تاب بخش افت آن برداشته شد => شاید آنرا سرزمین بالا و باند و خورشید و تابان دانست
افتادن نیز اشاره به آپ تادن یا آپت دارد که در off لاتین انرا میبینیم / افتاب اشاره به از بالا به پایین تابیدن دارد
=> بنافت میتواند زمین پست و افتاده نیز باشد
بنافت
یک نوع عارضه و شکل خاص زمین است که خاصیت ایجاد چشمه در پای ان وجود دارد
یک نوع عارضه و شکل خاص زمین است که خاصیت ایجاد چشمه در پای ان وجود دارد
بنافت. [bonaft] پیشوند دو منطقه در استان یزد است. بنافت دیزه ( بنادکوک ) و بنافت سادات ( بنادک ) .