بنات اللیل

لغت نامه دهخدا

بنات اللیل. [ ب َ تُل ْ ل َ ] ( ع اِ مرکب ) احلام. ( از المرصع ). هرآنچه در خواب بینند. || احتلام. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). || حادثه شب. ( منتهی الارب ). || حادثه ای که در شب افتد. ( مهذب الاسماء ). || زنان.( المرصع ). || منی. ( از المرصع ). || اهوال و شدائد. ( المرصع ). || جوش ها که بر پوست پدید آید هرگاه که مسام ظاهر تن بسته شود و پوست درشت گردد و طعام نیکو هضم نه افتد، اندر شبهای سرد درشتی و خارش و بثیره ها متعدد بر سطح تن پدید آید. آن را بنات اللیل گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

احلام . هر آنچه در خواب بینند . یا احتلام . حادثه شب . یا حادث. که در شب افتد . یا زنان . یا منی . یا اهوال و شدائد . جوش ها که بر پوست پدید آید .

پیشنهاد کاربران

بپرس