بنات


مترادف بنات: دختران

متضاد بنات: ابنا

لغت نامه دهخدا

بنات. [ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ ابنة، یعنی دختر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ). || ج ِ بنت ، یعنی دخترو آن مؤنث ابن نیست بلکه صیغه جداگانه است و منسوب بدان بِنْتی و بنوی درآید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ) ( از اقرب الموارد ) :
حاسدم گوید چرا خوانند کمتر شعر من
زان تو خوانند هرکس هم بنات و هم بنین.
منوچهری.
کس نیارد یاد از آل مصطفی
در خراسان از بنین و از بنات.
ناصرخسرو.
دیدی قضای مرگ برون رفتن از جهان
نا دیده چهره تو بنین و بنات تو.
مسعود سعد.
از نفایس ذخایر و زواهر جواهر و بنات و معادن... چیزی یافت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 274 ).و دایه ابر بهاری را فرمود تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد. ( گلستان ).
گر اقتضای زمان دور باز سر گیرند
بنات دهر نزایند بهتر از تو بنین.
سعدی.

فرهنگ فارسی

سه ستاره از بنات النعش که بر درازا نهاده است .
دختران، جمع بنت
( اسم ) جمع : بنت دختران.یا بنات سلطنت. دختران شاه . یا بنات نبات . گیاهان تازه روییده . یا بنات گردون . ۱ - سه ستار. صف زده از هفت ستار. بنات النعش . ۲ - هم. ستاره های آسمان .

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ بنت ، دختران .

فرهنگ عمید

= بنت

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بَنَاتُ: دختران
ریشه کلمه:
بنو (۱۶۴ بار)

دختر. بنت وابنة هر دو به معنی دختر است مثل جمع آن بنات است نظیر . 1- . این آیه از چند جهت مکورد دقّت است. اوّل اینکه عده‏ای از مردم جن را در کارهای عالم شریک خدا قرار داده‏اند مثل عقیده مجوس که بیزدان و اهریمن قائل بودند و هر خیز را از یزدان و هر شرّ را از اهریمن می‏دانستند و مثل یزیدیّه که بالوهیّت ابلیس قائل‏اند. دوّم: بنین و منات که فرموده: «خَرَ قوالِهُ بَنینَ وَ بَناتٍ» آیا از ملائکه‏اند یا از جنّ و یا از ملائکه و بشر؟. در المیزان فرموده: گفته‏اند که قریش گویند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ بالله) و در اثر این ازدواج آیه «وَجَعَلو اللّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ» انسب است، علی هذا بنین و بنات همه از ملائکه‏اند. این سخن در المیزان به طور احتمال و تردید گفته شده ولی نمی‏شود درست باشد زیرا آیات دیگر نظیر ، صریح‏اند در اینکه مشرکان ملائکه را دختران خدا می‏دانستند نه پسران و دختران. و در مقام ردّ آنها آمده . به نظر می‏آید «خَرَقوا لَهُ بَنینَ وَ بناتٍ» مطلبی جداگانه باشد و نیز جاعلین شرکاء غیر از خارقین بنین و بنات باشد، یعنی عدّه‏ای هم برای خدا پسران و دختران جعل کردند همان ملائکه‏اند که گفته شد و امّا پسران را به احتمال قوی از جنّ جعل کرده‏اند، مؤید ابن مطلب آیه است. یعنی میان خدا و جن نسب قرار دادند، بنا به این احتمال گفتند: ملائکه دختران خدا و جنّ پسران خدایند. اگر گویند: شاید مراد از «بنین» همان است که یهود عزیر را پسر خدا خواندند و نصاری مسیح را! گوئیم «بنین» جمع ابن است و نصاری و یهود دو پسر بیشتر نگفته‏اند علی هذا لازم بود «بنین» تثنیه گفته شود نه جمع وانگهی آیه در بیان اوضاع مشرکین است نه اهل کتاب. تا در اینجا آیاتی از سوره صافات را نقل می‏کنیم تا مزید توضیح شود... . در این آیات بعد از نقل و ردّ این سخن که ملائکه دختران خدایند می فرماید! این آیه با ملاحظه «وَ خَرَقُوالَهُ بَنینَ وَ بَناتٍ بَغَیرِ عِلْم» روشن می‏کند که: بنین را از جن و بنات را از ملائکه تراشیده‏اند. و دراین صورت «اَلِرَبِّکَ الْبِناتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ» درباره ملائکه است که چرا آنها را فقط دختران خدا می‏دانند و با آنکه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمی‏دانند نه اینکه چرا پسر رافقط به خود نسبت می‏دهند زیرا آنها به خدا نیز پسر قائل بودند منتها از جنّ واللّه العالم‏ مخفی نماند: مضمون آیه آنست که مشرکان درباره بنین و بنات عقیده داشتند که آنها به طور توالد از خدا به وجود آمده‏اند ولی آیه و آیه و همچنین آیات 68 یونس و 4 کهف و 88 مریم و 26 انبیاء و سایر آیات، همه از اتخاذ ولد صحبت می‏کنند و آن به ظاهر غیر از وَلَد حقیقی است. آیا عده‏ای هم قائل به اتّخاذ ولد بوده و می‏گفتند: خدا ملائکه و جنّ و عزیر و غیره را نزائیده ولی به فرزندی خود انتخاب کرده است؟! و یا این عدّه همان عدّه سابق‏اند ولی قرآن به عنوان اتخاذ ولد آن را بازگو می‏کند؟! ممکن است پیشینیان هر گروه که از عهد پیامبران چندان دور نبوده‏اند، قائل به اتّخاذ ولد از باب تشریف بوده‏اند و پیشینیان آنها معتقد به توالد شده‏اند و قرآن مجید هر دو را رد می‏کند. آنچه از آیه «وَ جَعَلُو اللّهِ شُرَکاءَ الجِنَّ....» و سایر آیات به دست آمد به قرار ذیل است. 1- عدّه‏ای جنّ را شریک خدا دانسته‏اند در خلقت و تدبیر عالم. 2- نادانان برای خدا پسران و دختران جعل کرده و از جانب خود و بدون مدرک این سخن گفته‏اند. 3- گفته‏اند: ملائکه دختران خدا و جنّ پسران خدایند. 4- آنانکه عقیده به پسران و دختران حقیقی داشتند غیر از معتقدین به اتّخاذ ولد بوده‏اند. 5- همه این حرفها باطل و بی اساس است و خدا از آنچه گفته‏اند منزّه می‏باشد. ناگفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غیره که در میان مشرکان رواج داشت غیر اینکه مراد از هر دو یکی است نه اینکه مراد از هر دو یکی است، قرآن اکثر این عقاید سخیف را در بیان حالات مشرکان نقل می‏کند و به حساب گفته یهود و نصاری جداگانه می‏رسد. و بنظرم گاهی هم مشترکاً نقل و ردّ می‏کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس