[ویکی الکتاب] معنی
بَنَاتُ: دختران
ریشه کلمه:
بنو (۱۶۴ بار)
دختر. بنت وابنة هر دو به معنی دختر است مثل جمع آن بنات است نظیر . 1- . این آیه از چند جهت مکورد دقّت است. اوّل اینکه عدهای از مردم جن را در کارهای عالم شریک خدا قرار دادهاند مثل عقیده مجوس که بیزدان و اهریمن قائل بودند و هر خیز را از یزدان و هر شرّ را از اهریمن میدانستند و مثل یزیدیّه که بالوهیّت ابلیس قائلاند. دوّم: بنین و منات که فرموده: «خَرَ قوالِهُ بَنینَ وَ بَناتٍ» آیا از ملائکهاند یا از جنّ و یا از ملائکه و بشر؟. در المیزان فرموده: گفتهاند که قریش گویند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ بالله) و در اثر این ازدواج آیه «وَجَعَلو اللّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ» انسب است، علی هذا بنین و بنات همه از ملائکهاند. این سخن در المیزان به طور احتمال و تردید گفته شده ولی نمیشود درست باشد زیرا آیات دیگر نظیر ، صریحاند در اینکه مشرکان ملائکه را دختران خدا میدانستند نه پسران و دختران. و در مقام ردّ آنها آمده . به نظر میآید «خَرَقوا لَهُ بَنینَ وَ بناتٍ» مطلبی جداگانه باشد و نیز جاعلین شرکاء غیر از خارقین بنین و بنات باشد، یعنی عدّهای هم برای خدا پسران و دختران جعل کردند همان ملائکهاند که گفته شد و امّا پسران را به احتمال قوی از جنّ جعل کردهاند، مؤید ابن مطلب آیه است. یعنی میان خدا و جن نسب قرار دادند، بنا به این احتمال گفتند: ملائکه دختران خدا و جنّ پسران خدایند. اگر گویند: شاید مراد از «بنین» همان است که یهود عزیر را پسر خدا خواندند و نصاری مسیح را! گوئیم «بنین» جمع ابن است و نصاری و یهود دو پسر بیشتر نگفتهاند علی هذا لازم بود «بنین» تثنیه گفته شود نه جمع وانگهی آیه در بیان اوضاع مشرکین است نه اهل کتاب. تا در اینجا آیاتی از سوره صافات را نقل میکنیم تا مزید توضیح شود... . در این آیات بعد از نقل و ردّ این سخن که ملائکه دختران خدایند می فرماید! این آیه با ملاحظه «وَ خَرَقُوالَهُ بَنینَ وَ بَناتٍ بَغَیرِ عِلْم» روشن میکند که: بنین را از جن و بنات را از ملائکه تراشیدهاند. و دراین صورت «اَلِرَبِّکَ الْبِناتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ» درباره ملائکه است که چرا آنها را فقط دختران خدا میدانند و با آنکه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمیدانند نه اینکه چرا پسر رافقط به خود نسبت میدهند زیرا آنها به خدا نیز پسر قائل بودند منتها از جنّ واللّه العالم مخفی نماند: مضمون آیه آنست که مشرکان درباره بنین و بنات عقیده داشتند که آنها به طور توالد از خدا به وجود آمدهاند ولی آیه و آیه و همچنین آیات 68 یونس و 4 کهف و 88 مریم و 26 انبیاء و سایر آیات، همه از اتخاذ ولد صحبت میکنند و آن به ظاهر غیر از وَلَد حقیقی است. آیا عدهای هم قائل به اتّخاذ ولد بوده و میگفتند: خدا ملائکه و جنّ و عزیر و غیره را نزائیده ولی به فرزندی خود انتخاب کرده است؟! و یا این عدّه همان عدّه سابقاند ولی قرآن به عنوان اتخاذ ولد آن را بازگو میکند؟! ممکن است پیشینیان هر گروه که از عهد پیامبران چندان دور نبودهاند، قائل به اتّخاذ ولد از باب تشریف بودهاند و پیشینیان آنها معتقد به توالد شدهاند و قرآن مجید هر دو را رد میکند. آنچه از آیه «وَ جَعَلُو اللّهِ شُرَکاءَ الجِنَّ....» و سایر آیات به دست آمد به قرار ذیل است. 1- عدّهای جنّ را شریک خدا دانستهاند در خلقت و تدبیر عالم. 2- نادانان برای خدا پسران و دختران جعل کرده و از جانب خود و بدون مدرک این سخن گفتهاند. 3- گفتهاند: ملائکه دختران خدا و جنّ پسران خدایند. 4- آنانکه عقیده به پسران و دختران حقیقی داشتند غیر از معتقدین به اتّخاذ ولد بودهاند. 5- همه این حرفها باطل و بی اساس است و خدا از آنچه گفتهاند منزّه میباشد. ناگفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غیره که در میان مشرکان رواج داشت غیر اینکه مراد از هر دو یکی است نه اینکه مراد از هر دو یکی است، قرآن اکثر این عقاید سخیف را در بیان حالات مشرکان نقل میکند و به حساب گفته یهود و نصاری جداگانه میرسد. و بنظرم گاهی هم مشترکاً نقل و ردّ میکند.