بن لاک

لغت نامه دهخدا

بن لاک. [ ب ُ ] ( اِ مرکب )لک ، بن لاک باشد و لکا باز پس مانده بود و در دسته های کارد بکار رود. لک که دسته های کارد بدان سخت کنند. ( از حاشیه لغت فرس اسدی ص 283 ). رجوع به دوزه شود.

فرهنگ فارسی

لک بن لاک باشد و لکا باز پس مانده بود و در دسته های کارد بکار رود ٠ لک که دسته های کارد بدان سخت کنند ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس