بمیر تا برهی ای حسود کاین رنجیست
که از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست.
سعدی.
و رجوع به مردن شود.- امثال :
بمیر و بدم ؛ طفلی را به شاگردی آهنگری بردند. استاد تمرین را نخست عمل دمیدن به وی محول کرد. طفل بسهولت و آسانی کار استخفاف میکرد. لیکن پس از زمانی کوتاه تعب بر او راه یافت. از استاد پرسید بنشینم و بدمم ؟ استاد گفت بنشین و بدم. باز ساعتی دیگر ماندگی بیشتر غلبه کرده ، گفت به پهلو افتم و بدمم ؟ استاد گفت به پهلو افت و بدم.بار سوم سؤال کرد بخوابم و بدمم ؟ استاد برآشفت و گفت بمیر و بدم. مثل را حالا در مقام شکایت از اجبار به کاری متعب یا ضعف یا مرض یا پیری گویند. ( امثال و حکم دهخدا ).