[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
مصر (۵ بار)
حدّ و مرز میان دو چیز یا دو قطعه زمین. شهر را از آن مِصْر گویند که محدود است در قاموس و اقرب و منجد مصر را شهر معنی کرده نه مملکت. راغب گفته: مِصْر بهر بلد مَمْصُور (محدود) گفته میشود در المنجد گفته: مصر شهر قاهره است و به همه مملکت نیز گفته میشود. این کلمه پنج بار در قرآن کریم ذکر شده درچهار محل مراد از آن مصر فرعون است و ظاهراً گاهی مراد از آن شهر است مثل . و شاید از . و از . نیز شهر مراد باشد. ولی از . ظاهراً مراد مملکت است. * . این سخن موسی «علیه السلام» به بنیاسرائیل است آنگاه که از او عدس، پیاز، گندم و غیره خواستند به قولی مراد از آن مصر معروف بود در اینصورت صرف آن در اثر خفّت است چنانکه راغب گفته و به قولی مراد شهری از شهرها بود یعنی به شهری از شهرها وارد شوید آنچه خواهید بدست آورید.
ب (۲۶۴۹ بار)
مصر (۵ بار)
حدّ و مرز میان دو چیز یا دو قطعه زمین. شهر را از آن مِصْر گویند که محدود است در قاموس و اقرب و منجد مصر را شهر معنی کرده نه مملکت. راغب گفته: مِصْر بهر بلد مَمْصُور (محدود) گفته میشود در المنجد گفته: مصر شهر قاهره است و به همه مملکت نیز گفته میشود. این کلمه پنج بار در قرآن کریم ذکر شده درچهار محل مراد از آن مصر فرعون است و ظاهراً گاهی مراد از آن شهر است مثل . و شاید از . و از . نیز شهر مراد باشد. ولی از . ظاهراً مراد مملکت است. * . این سخن موسی «علیه السلام» به بنیاسرائیل است آنگاه که از او عدس، پیاز، گندم و غیره خواستند به قولی مراد از آن مصر معروف بود در اینصورت صرف آن در اثر خفّت است چنانکه راغب گفته و به قولی مراد شهری از شهرها بود یعنی به شهری از شهرها وارد شوید آنچه خواهید بدست آورید.
wikialkb: بِمِصْر