بمبو

لغت نامه دهخدا

بمبو. [ب َ ] ( اِ ) میلی که به خیک روغن فرو کنند و بدان دانند که روغن نیک یا بد است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

میلی که به خیک روغن فرو کنند و بدان دانند که روغن نیک یا بد است .

پیشنهاد کاربران

بَمبو ؛ bamboo
بنبو یا بمبو در کویش شهربابکی در گذشته به وسیله ای گفته می شد که بعنوان تلمبه دستی کوچکی برای کشیدن نفت از دبه نفتی مورد استفاده قرار می گرفت ، اسم آن به احتمال زیاد از صدایی مه مغزی آن هنگام بالا و پایین رفتن در داخل لوله تلمبه ایجاد می کرد ، گرفته شده
دگر بس آزمودم این و آن را
زدم بمبو محک بهمان فلان را
مهدی اخوان ثالث
بمبو یا نمونه بردار غلات ( کشاورزی و باغداری )
بمبو میله است تو خالی و نوک تیز به منظور نمونه برداری از غلات و نمونه برداری از مواد پودری و گرانوله
بمبو ها دارای اندازه های مختلفی هستند بمبو گونی که صرفا برای نمونه گیری از گونی بصورت برداشت افقی مورداستفاده قرارمیگیرد و دارا ی یک
...
[مشاهده متن کامل]

شکاف طولی به اندازه 60 سانتیمتر می باشد و بمبوهای دیگر برای نمونه گیری از ماشین یا واگن و یا کامیون و سیلو می باشند این بمبوها دارای ارتفاع1/5 متری تا 2 متری از جنسهای تمام برنج , برنج و استیل , آلومینیومی و استیل می باشند.

بپرس