بِلینْسکی، ویساریون (۱۸۱۱ـ۱۸۴۸)(Belinski, Vissarion)
منتقد ادبی و روزنامه نویس روس. از رهبران غرب گرایی و نمایندۀ نسل جدید روشنفکران تندرو روس بود. مکتب جامعه شناختیِ نقد ادبی («واقع گرایی انتقادی») را پایه گذاری کرد که تا پایان قرن ۱۹ دیدگاه مسلط در روسیه بود و واقع گراییِ سوسیالیستی در شوروی براساس آن استوار شد. بلینسکی، که تحت تأثیر فلسفۀ آرمان گرای آلمانی بود، رویکرد نویسندگان واقع گرای روس نظیر نیکلای گوگول، میخائیل لرمانتوف، و فیودور داستایفسکیِ جوان را ارج می نهاد. به سبب نظریات تندرو و فصاحت و بلاغت پرشورش در بیان دیدگاه های خود در میان مردم به «بلینسکی شوریده» مشهور بود. نمونۀ این امر در «نامه به گوگول» (۱۸۴۷) آشکار است که در آن، کتاب جدید این نویسنده را به سبب لحن محافظه کارانه و مقدس مآبانه اش به انتقاد می گیرد. گزیدۀ آثار فلسفی او در ۱۹۵۶ منتشر شد.
منتقد ادبی و روزنامه نویس روس. از رهبران غرب گرایی و نمایندۀ نسل جدید روشنفکران تندرو روس بود. مکتب جامعه شناختیِ نقد ادبی («واقع گرایی انتقادی») را پایه گذاری کرد که تا پایان قرن ۱۹ دیدگاه مسلط در روسیه بود و واقع گراییِ سوسیالیستی در شوروی براساس آن استوار شد. بلینسکی، که تحت تأثیر فلسفۀ آرمان گرای آلمانی بود، رویکرد نویسندگان واقع گرای روس نظیر نیکلای گوگول، میخائیل لرمانتوف، و فیودور داستایفسکیِ جوان را ارج می نهاد. به سبب نظریات تندرو و فصاحت و بلاغت پرشورش در بیان دیدگاه های خود در میان مردم به «بلینسکی شوریده» مشهور بود. نمونۀ این امر در «نامه به گوگول» (۱۸۴۷) آشکار است که در آن، کتاب جدید این نویسنده را به سبب لحن محافظه کارانه و مقدس مآبانه اش به انتقاد می گیرد. گزیدۀ آثار فلسفی او در ۱۹۵۶ منتشر شد.
wikijoo: بلینسکی،_ویساریون_(۱۸۱۱ـ۱۸۴۸)