بلگه

لغت نامه دهخدا

بلگه. [ ب َ گ َ / گ ِ ] ( اِ ) برگه. زردآلو و هلوی دو نیم شده و هسته در آورده و خشک کرده شده. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به برگه شود.

گویش مازنی

/balge/ نشانه – جهت هرگونه قرارداد و قولی، علامت و نشانه ای قایل شدن، مانند نشانه گذاری در نامزدی و ازدواج

پیشنهاد کاربران

وسایلی که مرد همراه با جهاز خانم به خانه خود می آورد . . جهاز مرد برای عروسی

بپرس