سرو است و کوه سیمین جز یک میانْش سوزن
خسته است جان عاشق وز غمزکانش بلکن.
ابوالمثل بخاری.
ز سیل خیز فنا ایمنست قصر بقات چنانکه حصن فلکها ز صدمت بلکن.
شمس فخری.
|| سر دیوار. ( برهان ). بلگن : ای عهد تو بیمدار و پیمان تو سست
چون برف تموز و آفتاب بلکن.
رکن الدین سنجری.
بلکس. بلگن. پلکن.