بلوک

/boluk/

مترادف بلوک: قسمت، منطقه، ناحیه، قطعه، دهستان، جماعت، دسته، گروه، قطعات سنگ یا سیمان، تابوک، ردیف ساختمانهای موازی

لغت نامه دهخدا

بلوک. [ ب ُ ] ( اِ ) ظرف شرابخوری را گویند، و بعضی گفته اند ظرفی باشد که آن را به صور حیوانات ساخته باشند و بدان شراب خورند. ( برهان ). قسمی کوزه گرد و دهان گشاده شبیه به دیزی. قسمی خنورسفالین کوتاه بالا و بزرگ شکم و فراخ دهانه. قسمی بستوی سفالین. نوعی کوزه یا شیشه. قسمی کوزه دهان فراخ خردتر از بستو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). جامی باشد زرین یا سیمین که بدان شراب خورند. ( اوبهی ) :
می گسار اندر بلوک شاهوار
خوش به شادی در خزان و نوبهار.
رودکی.

بلوک. [ب ُ ] ( اِ ) جائی که مشتمل بود بر چندین قریه و ده. ( برهان ). عده ای از قراء نزدیک یکدیگر که هریک نام خاص و مجموع آنان نامی دیگر دارد. عده ای از قراء که هریک نامی جدا و مجموع نیز نامی خاص دارد. عده ای از قراء که به یک نام عام خوانده شود چون بلوک غار، بلوک فشافویه ، بلوک زهرا... و جمع آن بلوکات بکار رود. ( ازیادداشت مرحوم دهخدا ). ولایت ناحیه ، بالاخص در تقسیمات کشور ایران پیش از قانون سال 1316 هَ. ش. قسمتی از ولایت را که دارای یک قصبه و چند محال بود و بتوسط یک نفر نایب الحکومه از طرف حاکم اداره میشد، بلوک می گفتند. ( دایرة المعارف فارسی ). چندی است کلمه دهستان بجای این کلمه یعنی بلوک تصویب و رایج شده است. || به ترکی ، به معنی جماعت باشد. ( برهان ).
- بلوک بلوک ؛ دسته دسته. قسمت قسمت. ( فرهنگ فارسی معین ).

بلوک. [ بْلُک ْ / ب ِ لُک ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) مُلک کشورهایی که متحد شوند و دارای مرام و روش سیاسی خاصی باشند، بلوک شرق ، بلوک غرب. ( فرهنگ فارسی معین ). || جمعیت ها و دسته های هم عقیده و دارای روش واحد. ( فرهنگ فارسی معین ).

بلوک. [ ب ُ ] ( اِ ) پشکل شتر. ( برهان ). البعر؛ شتر بلوک انداختن. ( تاج المصادر بیهقی ). اللقع؛ انداختن شتربلوک و جز آن. || نشانه تیر. ( اوبهی ).

بلوک. [ ب ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سبزواران ، بخش مرکزی شهرستان جیرفت. سکنه آن 148تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جماعت دسته . یا بلوک بلوک . دسته دسته قسمت قسمت .
ده از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت . آب از قنات . محصول غلات و خرما .

فرهنگ معین

(بُ لُ ) ( اِ. ) ۱ - ناحیه ای شامل چند قریه و ده . ۲ - جماعت ، دسته .
( ~. ) [ فر. ] ( اِ. ) ۱ - چند کشور متحد که دارای مرام و روش سیاسی یکسان باشند. ۲ - قطعة زمین . ۳ - قطعه ای از مصالح ساختمانی . ۴ - ظرفی که در آن شراب خورند.

فرهنگ عمید

= تکوک
ناحیه ای شامل چند ده، دهستان، ولایت.
۱. قطعات مکعبی سیمانی یا سنگی که در کارهای ساختمانی به کار می رود.
۲. ساختمانی شامل چندین واحد مسکونی مستقل معمولاً با یک ورودی.
۳. مجموعه ای از ساختمان ها که هیچ فاصله ای بین آن ها نیست و به وسیلۀ خیابان های مختلف شهر محصور شده اند.
۴. (سیاسی ) مجموعه ای از چند کشور متحد که دارای یک مرام و یک روش سیاسی باشند: بلوک شرق.
توده، دسته.

گویش مازنی

/belook/ تال مال

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُلوک ، یا بولوگ ، اصطلاحی در تقسیمات کشوری در ایران در سده های گذشته ، نیز اصطلاحی نظامی در سازمان لشکری دولت عثمانی بود.
بلوک جمع : بلوکات ، واژه ای است ترکی ، مشتق از مصدر بولمَک به معنای تقسیم کردن که در معانی بخش ، قسمت ، رسته ، گروه و جماعت به کار می رود.
کاربرد بلوک
بلوک اصطلاحی بود که در تقسیمات کشوری در ایران و در دولت عثمانی به کار می رفت.
← در ایران
(۱) محمود آق سرایی ، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، به کوشش عثمان توران ، آنکارا، ۱۹۴۳م . (۲) جلال آل احمد، تات نشینهای بلوک زهرا، تهران ، ۱۳۵۲ش . (۳) آنندراج ، محمد پادشاه ، به کوشش محمد دبیرسیاقی ، تهران ، ۱۳۳۵ش . (۴) محمد حسن اعتماد السلطنه ، تاریخ منتظم ناصری ، به کوشش اسماعیل رضوانی ، تهران ، ۱۳۶۷ش . (۵) محمد حسن اعتماد السلطنه ، مرآه البلدان ، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث ، تهران ، ۱۳۶۸ش . (۶) محمد حسین بن خلف تبریزی ، برهان قاطع ، به کوشش محمد معین ، تهران ، ۱۳۳۰ش . (۷) عبدالله حافظ ابرو، جغرافیا قسمت ربع خراسان ، هرات ، به کوشش غلامرضا مایل هروی ، تهران ، ۱۳۴۱ش ، ج ۲ و ۳، به کوشش صادق سجادی ، تهران ، ۱۳۷۸ش . (۸) دایرة المعارف فارسی . (۹) رشیدالدین فضل الله ، جامع التواریخ ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی ، تهران ، ۱۳۷۳ش . (۱۰) حسن روملو، احسن التواریخ ، به کوشش عبدالحسین نوایی ، تهران ، ۱۳۵۷ش . (۱۱) عالم آرای شاه طهماسب ، به کوشش ایرج افشار، تهران ، ۱۳۷۰ش . (۱۲) مسعود کیهان ، جغرافیای مفصل ایران ، تهران ، ۱۳۱۱ش . (۱۳) میرزا سمیعا، تذکرة الملوک ، به کوشش محمد دبیرسیاقی ، تهران ، ۱۳۳۲ش . (۱۴) محمد بن هندوشاه نخجوانی ، دستور الکاتب به کوشش علی زاده ، مسکو، ۱۹۶۴م . (۱۵) غلامرضا ورهرام ، نظام سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در عصر قاجار، تهران ۱۳۶۷ش . (۱۶) رضا قلی هدایت ، روضة الصفا، تهران ، ۱۳۳۹ش . (۱۷) de Meynard، C A، Dictionnaire Turc-Fran ۵ ais، Amsterdam، ۱۹۷۱. (۱۸) Clauson، G، An Etymological Dictionary of Pre- Thirteenth-Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۲. (۱۹) EI ۲. (۲۰) IA. (۲۱) Pakalon، M Z، Osmanl o tarih deyimleri ve terimleri s N zl O g O، Istanbul، ۱۹۴۶. (۲۲) Shaw، SJ_ and EK Shaw، _ History of the Ottoman Emprie_and Modern Turkey، London، ۱۹۸۵. (۲۳) TOrkiye diyanet vakf o Isl @ m ansiklopedisi، Istanbul، ۱۹۹۲. (۲۴) Uzun ۵ ars o l o، I H، Osmanl o devleti teskil @ t o ndan Kapukulu ocaklar o، Ankara، ۱۹۸۴.

دانشنامه عمومی

بلوک (جیرفت). بلوک شهری که مرکز بخش اسماعیلی شهرستان جیرفت استان کرمان ایران است.
بلوک مرکز بخش اسماعیلی است که در ۱۶ اسفند ۱۳۹۰، بدنبال تجمیع با روستاهای امیرآباد، حسین آباد و محمدآباد سفلی از توابع همین بخش به شهر تبدیل شد و از شهرستان عنبرآباد منتزع و به شهرستان جیرفت ملحق شد. [ ۱] [ ۲]
شهر بلوک مرکز بخش اسماعیلی که براساس سرشماری سال ۹۵ دومین بخش پرجمعیت استان کرمان می باشد. [ ۳] لیست ۱۰ بخش پرجمعیت استان کرمان که در آینده شهرستان خواهند شد.
• منبع: فهرست بخش های استان کرمان
هم اکنون جمعیت بخش اسماعیلی از ۵ شهرستان استان کرمان بیشتر است که در زیر آمده است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۵٬۳۰۴ نفر ( ۱٬۴۴۹ خانوار ) بوده است. [ ۴]
عکس بلوک (جیرفت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بلوک (Block)
در رایانه، گروهی از چیزهای همانند، مانند مجموعه ای از بایت های حافظه یا داده، و یا قطعه ای از متن. در برنامه نویسی، بلوک قسمتی از حافظه است که توسط سیستم عامل به طور موقت به یک برنامه و یا مجموعه ای از دستورالعمل ها که به صورت یک واحد در نظر گرفته می شوند، تخصیص داده می شود. در ارتباطات، واحدی از اطلاعات منتقل شده که از کدهای شناسایی، داده ها و کدهای تشخیص خطا تشکیل شده است. در ذخیره سازی، یک بلوک مجموعه ای از بایت های پشت سر هم است که به صورت یک گروه از دیسک خوانده می شود یا روی آن نوشته می شود. در پردازش تصویر، یک بلوک مجموعه ای از پیکسل هاست که با آن به صورت یک واحد رفتار می شود. در برنامه های کاربردی، یک بلوک قطعه ای از متن گفته می باشد که می توان آن را انتخاب کرد و عملیات مختلف را روی کل آن انجام داد.

مترادف ها

canton (اسم)
زاویه، قسمت، بلوک، بخش

district (اسم)
حوزه، ناحیه، بلوک، بخش، محله

block (اسم)
توده، قلنبه، سد، قطعه، کند، بلوک، جعبه قرقره، کنده، انسداد، مانع ورادع، ساختمان چهارگوش

bloc (اسم)
توده، قلنبه، قطعه، بلوک، جعبه قرقره، کنده

فارسی به عربی

کتلة , منطقة

پیشنهاد کاربران

بلوک کلمه ای ترکی است و جز کلمات مشخص هست از لحاظ ریشه. از ریشه بولمک به معنی جدا و تقسیم کردن مستخرج شده هست. وقتی زمین را بلوک بندی می کنند در واقع زمین به چندین قسمت تقسیم می شود. معنی تحت لفظی این کلمه جدا شده یا تقسیم شده هست. از ترکی به زبان های اروپایی راه پیدا کرده. کلمات از این ریشه در ترکی.
...
[مشاهده متن کامل]

بل ( بیل )
بولگه ( منطقه )
بولوجی ( جدایی طلب ) کسی که میخاد کشور رو تقسیم کنه

من برای واژه بلوک واژه بخش رو پیشنهاد میکنم برای نمونه میگن کوی سینا بخش ۳ بسیارم کاربردی و روون هست
بلوک یک بسته بندی اشیاء غیر جاندار است و واژه فارسی الاصل است که از بال گرفته شده و عربی آن جناح است و جمع آن در پارسی بلوکات است بلوک راست بلوک چپ بالا و پایین چهار سمت آن است و لذا لاتین هم در این واژه
...
[مشاهده متن کامل]
با ماشریک است زیرا بازرگانان در داد وستد خود کار برد میداده اند. وامروز جمع یک موتور را هم بلوک موتور بلوک سلیندر و بلوک سر سیلندر وسلام علیکم و رحمته اللهولی خواهش دارم از عزیزان واژگان رایانه را که پدر فرهنگ ما را در آورد در فرهنگ ها اشاعه ندهندو او خودش بهخودی خود هجوم بی امان آورده است

ربطش اینه
Bulmak دانستن و یافتن
Bolmak یعنی تقسیم کردن
در تقسیم بندی ها بلوک شرق و بلوک غرب میگویند
در ساختمان سازی هر قطعه یک بولوک هست
و در کشور های اروپایی هر مجتمع مسکونی یک بلوک هست
Blockchain
در رمز ارز ها شنیده اید
زنجیره بهم پیوسته از قطعات
آخه بلوک چه ربطی به شهر داره؟ چه ربطی به تقسیم کردن داره؟ خود بلوک غیر قابل تقسیم است یعنی واحد سازنده. بلوک واژه ای هندواروپایی است.
بولوک ( بُلوک ) از بولمک یعنی تقسیم کردن =این کلمه ترکی هست و در لغت نامه فرانسوی اشاره شده
بولگه در ترکی یعنی منطقه ، بوله در سن اورییمین بوله ایسن یعنی تو پاره ای از وجودمی
منبع= لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

رجوع شود به بولوک ، جدیدا مد شده دوشک ترکی رو تشک مینویسن کوتک ترکی رو کتک مینویسن و غیره و ریشه آن را فراموش میکنن
Bolum قسم
Boluk شرحه
Bolmak
و. . .

بلوک
بولوک ( بُلوک ) از بولمک یعنی تقسیم کردن =این کلمه ترکی هست و در لغت نامه فرانسوی اشاره شده
بولگه در ترکی یعنی منطقه ، بوله در سن اورییمین بوله ایسن یعنی تو پاره ای از وجودمی
منبع= لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

رجوع شود به بولوک ، جدیدا مد شده دوشک ترکی رو تشک مینویسن کوتک ترکی رو کتک مینویسن و غیره و ریشه آن را فراموش میکنن

گروهبندی
این واژه را همچنین به آرش گروهبندی های سازمانی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و رزمی نیز در زبان پارسی بکار گرفته و می گیرند. در چنان باره هایی می توان آمیخته واژه ی �گروهبندی� را بجای �بلوک� بکار برد؛ نمونه:
...
[مشاهده متن کامل]

سرکار ( آقای ) نخست وزیر �فدرال� گفت که که مردمِ دودمان او بسختی می توانند هر گونه جنگی در اروپا را به پندار آورند. این بیگمان در هماوندی با روز و روزگارِ ( وضعیت ) پیرامونِ اوکراین گفته می شود؛ ولی ما گواه جنگ در اروپا بودیم؛ آیا چنین نیست؟ از سوی گروهبندی ( �بلوک� ) �ناتو� در رویارویی با ( علیه ) یوگسلاوی پدید آمد".
برگرفته از یادداشت بسیار شلخته ای در یکی از تارنگاشت ها با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب.

( بلوک ) واژه ای هندواروپایی است که در زبان سانسکریت به آن फलक ( phalaka ) می گفتند.
هندی ها به آن ( फलक ( phalak می گفتند. ایتالیایی ها به آن folcire و به لاتین نیز
fulciō ( perhaps from variation *bʰelḱ ) و در زبان آلمانی کهن ( proto - germanic ) به آن balko می گفتند
...
[مشاهده متن کامل]

منبع:Kroonen, Guus ( 2013 ) Etymological Dictionary of Proto - Germanic
و آلمانی ها امروزه با آنکه block و کارواژه blocken ( بستن ) را بکار می برند ولی بیشتر بجای block از واژه Baustein بهره می برند، هنگامیکه می خواهند بگوید فلان چیز از بلوک های کوچک ساخته شده است. Stein=سنگ، Bau=ساخت/ساختار/ساختمان.
بنابراین واژه ای که به جای بلوک پیشنهاد می شود، سنگسازه ( سنگ سازه ) می باشد.
یا ( پار ( ا ) سازه:پار یا پارا/ساز/ه ) یا بُنسازه.
نمونه:
. Alle Materie ist aus kleinen Bausteinen ( آلمانی )
ترجمه: همه مواد از سنگ سازه های کوچک تشکیل شده اند. ( پارسی )

چارچوب
در زبان بلوچی به معنی مادربزگ هست
بلوک : واژه ی بلوک یک واژه ی ترکی است از مصدر "بؤلْمَک" به معنی تقسیم کردن چیزی را به قسمت های کوچک تقسیم کردن و جدا نمودن . بؤلوک یا به قول فارس ها بلوک به معنی " تقسیم شده ، قطعه شده " یک قسمت از چند قسمت جدا شده " معنی می دهد . این واژه از زبان ترکی به زبان انگلیسی و آلمانی هم وارد شده Block ، ایتالیایی Bloccare ، فرانسوی Bloquer و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

واژه بلوک یک نوع مصالح ساختمانی هم معنی اش قطعه قطعه می باشد .

بلوک Block ( اصطلاح خیاطی ) : به معنی قالب اولیه الگو.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس