بلول
لغت نامه دهخدا
بلول. [ ب ُ / ب ِ ] ( ع اِ ) بقیه مودت. ( منتهی الارب ). بُلّة. رجوع به بلة شود. || طویته علی بلوله و بلولته. رجوع به بلولة شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
بلول در زبان شوشتری به معنی نانی است که پنیر یاچیز دیگری دران، گذاره شده و پیچیده شود /غازی/ساندویچ