بلوردی

لغت نامه دهخدا

بلوردی. [ ب َ وِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چمچال ، بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان. سکنه آن 350 تن. آب آن از رودخانه گاماسیاب و محصول آن غلات ، حبوب ، چغندرقند و توتون است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

ده از دهستان چمچال بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان . آب از رودخان. گاماسیاب . محصول غلات حبوب چغندرقند و توتون .

پیشنهاد کاربران

من خودم متولد بلویردی هستم استان آذربایجانشرقی منتها اسم روستا مون بیلوردی هست و در شناسنامه آخر فامیلی افراد بلویردی میباشد، ونقل قول شده که این روستا در اثر زلزله تخریب شده و افرادی از روستا به شیراز کوچ کرده اند در زمان های قدیم، امیدوارم روزی این اطلاعات کامل بشه.
در دوران نادرشاه افشار بعد از فتح هند
سه هزار خانوار از قوم لر بختیاری به خراسان کوچ داده شدند ودر
شهرهای تربت جام. تربت حیدریه. نیشابور. ابیورد. مرو . کلات. درگز. . . .
بعد از مرگ نادرشاه بسیاری از این خانوار ها به لرستان و بختیاری و خوزستان . اصفهان و فارس برگشتند.
شهر ابیورد ترکمنستان معروف به بلورد
طایفه بلوردی قوم ترکمن

بپرس