بلهوس

/bolhavas/

مترادف بلهوس: هوس باز، بوالهوس، شهوت پرست، هوس ران، هوی پرست

معنی انگلیسی:
capricious, whimsical, freakish, sensual

لغت نامه دهخدا

بلهوس. [ ب ُ هََ وَ ] ( ص مرکب ) صاحب هوسهای گوناگون. دارای هوس های نو در زمانهای مختلف. متلون. دمدمی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).بوالهوس. و رجوع به بُل و بوالهوس شود :
بلهوسی بر سر راهی رسید
جلوه کنان چارده ماهی بدید.
جامی.
بر چو سیم از آن چاک پیرهن منما
مبادا بلهوسی آرزوی خام کند.
صائب.

فرهنگ فارسی

پرهوس، هوسکار، هوسمند، کسی که هوس بسیاردارد
( صفت ) آنکه هوس بسیار دارد پرهوس هوسکار .

فرهنگ معین

(بُ هَ وَ ) [ ع . ] (ص . )پرهوس ، هوسکار.

فرهنگ عمید

= بوالهوس

پیشنهاد کاربران

درود
در پاسخ به جناب قوطوری باید گفت زبان ترکی یک زبان پسوندی است به این چم که در پایه، پیشوند و میانوند در این زبان کاربرد نداشته است و هر پیشوندی که در ترکی دیده شود وامواژه بوده و به گونه ای دست بُردگی در ساختار و دستور این زبان نیز خواهد بود.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشوند بُل هم که از "پُر" گرفته شده از همین دست وامواژه ها در ترکی ست که از روی آن کارواژه یا فعل هم ساخته شده.

بُلهَوَس: ١. دمدمی ٢. تَنکامه، زنباره، مردباره، آمیزشخواه، آمیزشران، آمیزشپرست، تَنجو، آرزومندِ جنسی، کامجو ٣. فزونخواه ۴. آزمند ۵. خواهان، خواستار، نیازمند ۶. دیوانه، دچارِ ( گونەای ) دیوانگی
توضیح در مورد کلمۀ بُلهوس در زبان ترکی :
بُل bol= زیاد، پر، فراوان، قلمبه ، برآمدگی ( boll در زبان انگلیسی ) ، فعل امر بُلماک bolmak= شدن، ماندن، بودن، زیستن، وجود داشتن، بزرگ شدن، زیاد شدن، عمل امدن، بدنیا آمدن، بالیدن، ترقی کردن، و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

بُل زاد bol zad= چیز زیاد
بُل پول bol pul= پول زیاد
suw bol boldy = پُر آب شد، آب زیاد شد
bol h�wes بُل هُوِس= دارای هوس زیاد، بُلهوس

ریژ=کام، آرزو، هوس
ریژخوی=هوسباز، بلهوس، پُرهوس
آرزوخواه=هوسباز
درود
دیسه ی درست واژه بوالهوس، " بُلهوس" است به چم پرهوس، واژه هوس واژه ای پارسی ست و "ال" نمی گیرد:
بلهوسی بر سر راهی رسید / جلوه کنان چارده ماهی بدید ( جامی )
پیشوند " بُل" ریخت دیگرِ " پُر" و همریشه با پیشوند[poly] در لاتین است که برای رساندن چمار ( مفهوم ) فراوانی و افزونی به کار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه های دیگرِ پیشوند بُل در ادبیات گذشته، واژه های " بُلغاک" ( پر آشوب ) و " بُلکامه" ( پر آرزو ) است:
مرا چون زلف تو تشویش از آنست / که چشمت در جهان افکند بُلغاک ( ابن یمین )
در پیش خود آن نامه چو بُلکامه نهم / پروین ز سرشک دیده جامه بر نهم ( رودکی )
نوواژه هایی نیز از پیشوند بُل ساخته شده مانند:
بلفام ( poly - chromatic ) ، بل چرخه ای ( poly - cyclic ) ، بلرویه ( poly - hedron ) ، بل ارز ( poly - valent ) .

غافل

بپرس