ز چرخ صید کند نسر طایر و واقع
عقاب همت او از بلندپروازی.
سوزنی.
|| کنایه از لاف و گزاف و اظهار تجمل و خودنمایی و خودستایی.( ناظم الاطباء ) : فریب حسن بتی را مخور که خوبی او
مثال زلف نماید بلندپروازی.
سلیم ( از آنندراج ).
من کجا وین بلندپروازی سدره کی بلبل آشیان باشد.
سنجر کاشی ( از آنندراج ).
|| حرص و هوی و هوس. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بلندپرواز و بلندپروازی کردن شود.