بلندقامت
/bolandqAmat/
مترادف بلندقامت: بالابلند، بلندبالا، دراز، رشید، سروقد، سروقامت، قدبلند
متضاد بلندقامت: کوتاه قد، کوتاه قامت
برابر پارسی: بلندبالا
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
سهی قد. [ س َ ق َ دد / ق َ ] ( ص مرکب ) سهی قامت. بلندقامت. موزون اندام :
برخ شد کنون چون گل ارغوان
سهی قد و زیبارخ و پهلوان.
فردوسی.
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کآید بجلوه سرو صنوبرخرام ما.
... [مشاهده متن کامل]
حافظ.
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را.
حافظ.
رجوع به سهی شود.
برخ شد کنون چون گل ارغوان
سهی قد و زیبارخ و پهلوان.
فردوسی.
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کآید بجلوه سرو صنوبرخرام ما.
... [مشاهده متن کامل]
حافظ.
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را.
حافظ.
رجوع به سهی شود.
مخالف بلند قامت: کوتاه قامت میشه .
ولی معنی بلند قامت : بالا بلند.
ولی معنی بلند قامت : بالا بلند.
بلند مرتبه
بلند قامت: رشید
قدبلند
بلندبالا
بلندبالا
رشید
بالابلند، بلندبالا، دراز، رشید، سروقد، سروقامت، قدبلند
بلندقد؛ بلندبالا؛ بالابلند.
راست قامت
بلندقد؛ بلندبالا؛ بالابلند.
راست قامت
جمله بلند قامت:قد بلند
بلند بالا
بلندقامت. . بلند بالا
بُلند قامت:بلند بالا
قد بلند
قد بلند
جمله بلند قامت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)