بلقک

لغت نامه دهخدا

بلقک. [ ب َ ق َ ] ( اِ ) گیاهی است از تیره مرکبان که دارای نهنج زردرنگ یا صورتی رنگ است و میوه هایش طویل و بصورت مخروطی هستند که رأس آنها بطرف بالا و قاعده شان بر روی نهنج است. اندامهای این گیاه دارای کرکهای درشتی است که تقریباً بصورت خار درآمده اند. ریشه گیاه محتوی مقدار زیادی اینولین است و برگهای جوانش را بصورت سبزی غذاها( در آشها ) مورد استفاده قرار میدهند. بطور کلی در تداوی ، اندامهای این گیاه بخصوص در رماتیسم و سرخک و نزله مورد استفاده قرار میگیرد. نوعی از آن در مرکز ایران نزدیک اصفهان میروید و در بین اهالی به همین نام بلقک مشهور است ، و نوعی دیگر از آن در روسیه میروید که از وی صمغی میگیرند که نظیر کائوچو است. سفور.جنه اسود. اسفور. چینای سیاه. اسغور. چینه سیاه. قعبول اسود. قعبارون اسود. ( از فرهنگ فارسی معین ).

پیشنهاد کاربران

بپرس