بلغمانی

لغت نامه دهخدا

بلغمانی. [ ب َ غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بلغم. بلغمی : شیر مرطوب... بلغمانی را از بهر آن زیان دارد که شیر به سردی میل دارد وحرارت ایشان آن را دیگرباره به مزاج خون بازنرساند. ( از ذخیره خوارزمشاهی ). ردی ٔللمعدة، منضج للاورام البلغمانیة. ( ابن البیطار ).

پیشنهاد کاربران

بپرس