تاریخ بلغارستان در طول جنگ جهانی دوم شامل یک دوره اولیه بی طرفی تا اول مارس سال ۱۹۴۱، دوره اتحاد با نیروهای محور تا ۹ سپتامبر سال ۱۹۴۴ ( ورود ارتش سرخ به بلغارستان ) و دوره هم پیمانی با متفقین در سال پایانی جنگ می شود.
دولت پادشاهی بلغارستان با نخست وزیری گئورگی کیوسیوانوف با وجود این که پیش از آن به دستور تزار بوریس سوم تمامی مفاد پیمان سن استفانو در محدودیت های نظامی را زیر پا گذاشته بود، [ ۱] پس از آغاز جنگ جهانی دوم، در ۱۶ سپتامبر سال ۱۹۳۹[ ۲] رسماً موضع بی طرفی اتخاذ کرد. حاکمان بلغارستان تصمیم داشتند تا پایان جنگ این موضع را حفظ کنند؛ اما امیدوار بودند بتوانند بدون خونریزی سرزمین های از دست رفته در جنگ دوم بالکان و جنگ جهانی اول را بازیابند و سرزمین های دیگر با اکثریت بلغار در کشورهای همسایه را تصاحب کنند. با این حال، مشخص بود که موقعیت تعیین کننده بلغارستان در بالکان منجر به فشار شدید هر دو جناح جنگ جهانی خواهد شد.
جورج ششم، پادشاه بریتانیا با ارسال نامه ای در ۱۵ سپتامبر سال ۱۹۳۹ به بوریس سوم، وعده داد در صورت بی طرف ماندن بلغارستان، بریتانیا به این تصمیم احترام خواهد گذاشت. حاکمان بلغارستان این نامه را مخفی نگاه داشتند زیرا می پنداشتند بریتانیا برای رسیدن به رومانی و دور زدن آلمان، طرحی پنهان برای تهاجم به بالکان در سر می پروراند. پیش از این اتحادیه کشورهای بالکان برای جلوگیری از کشانده شدن جنگ به منطقه، از در اتحاد با بلغارستان درآمده بودند و به همین جهت یوگسلاوی در سال ۱۹۳۷ یک پیمان مَوَدَت با این کشور امضا کرد. رومانی با نگرانی از اقدامات بلغارستان، به سایر کشورهای بالکان توصیه کرد بخشی از خاک خود را برای حفظ ثبات منطقه به بلغارستان بسپارند که مورد بی توجهی آن ها قرار گرفت. [ ۲]
در همین راستا ۷ سپتامبر سال ۱۹۴۰، با وجود نگرانی رومانی از ایجاد انتظار در مجارستان برای تجدیدنظر پیمان تریانون[ ۲] بلغارستان موفق شد با حمایت قوای محور با انجام مذاکرات و امضای پیمان کرایوا، دوبرویای جنوبی را از رومانی باز پس گیرد. همچنین دو کشور پذیرفتند ۶۵ هزار بلغار دوبرویا شمالی و ۱۱۰ هزار رومانیایی دوبرویای جنوبی را نیز با یکدیگر معاوضه کنند. دوبرویای جنوبی از سال ۱۹۱۳، بجز یک دوره کوتاه در جنگ جهانی اول بین سال های ۱۹۱۶ و ۱۹۱۸ که مجدداً به کنترل بلغارستان درآمد، بخشی از رومانی بود ( پیمان بخارست ) . این موفقیت امید بلغارستان را برای حل سایر اختلافات ارضی بدون دخالت مستقیم در جنگ تقویت کرد. بلغارستان در تهدیدی ضمنی، به آلمان اخطار داده بود که اگر در این مسئله یاری نشود از شوروی درخواست کمک خواهد کرد. شوروی که خود بسارابیا را که زمانی بخشی از امپراتوری روسیه بود، را با اعمال تهدید از رومانی پس گرفته بود، با وجود سیاست ظاهری عدم تحریک کشورهای دیگر به مطرح کردن چنین خواسته هایی از رومانی، به شکل پنهان از مجارستان و بلغارستان خواسته بود چنین سیاستی را در مورد اراضی سابق خود در رومانی پیش بگیرند. تزار بوریس سوم در سخنرانی بیستم سپتامبر سال ۱۹۴۰ خود، از هیتلر، موسولینی، ویکتور امانوئل سوم، ریبنتروپ، چیانو و دولت مجارستان بابت کمک در این مسئله تشکر کرد. تعدادی از خیابان ها بدون در نظر گرفتن نقش شوروی به این اسامی نامگذری شد. برخی درون بلغارستان به خصوص کمونیست ها در اعتراض به این اقدام، تأثیر شوروی در مسئله دوبرویای جنوبی را به اندازه سایر قوای محور یا حتی بیشتر از آن دانستند. دولت بریتانیا نیز برای جلب نظر بلغارستان این پیمان را تأیید کرد که با توجه به موضع ضعف این کشور تأثیر به سزایی نداشت. تزار بوریس سوم در اقدامی عجیب، با وجود تأثیر بسیار اندک بریتانیا در پاسخ از این کشور نیز تشکر کرد که اعتراض آلمان را برانگیخت. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدولت پادشاهی بلغارستان با نخست وزیری گئورگی کیوسیوانوف با وجود این که پیش از آن به دستور تزار بوریس سوم تمامی مفاد پیمان سن استفانو در محدودیت های نظامی را زیر پا گذاشته بود، [ ۱] پس از آغاز جنگ جهانی دوم، در ۱۶ سپتامبر سال ۱۹۳۹[ ۲] رسماً موضع بی طرفی اتخاذ کرد. حاکمان بلغارستان تصمیم داشتند تا پایان جنگ این موضع را حفظ کنند؛ اما امیدوار بودند بتوانند بدون خونریزی سرزمین های از دست رفته در جنگ دوم بالکان و جنگ جهانی اول را بازیابند و سرزمین های دیگر با اکثریت بلغار در کشورهای همسایه را تصاحب کنند. با این حال، مشخص بود که موقعیت تعیین کننده بلغارستان در بالکان منجر به فشار شدید هر دو جناح جنگ جهانی خواهد شد.
جورج ششم، پادشاه بریتانیا با ارسال نامه ای در ۱۵ سپتامبر سال ۱۹۳۹ به بوریس سوم، وعده داد در صورت بی طرف ماندن بلغارستان، بریتانیا به این تصمیم احترام خواهد گذاشت. حاکمان بلغارستان این نامه را مخفی نگاه داشتند زیرا می پنداشتند بریتانیا برای رسیدن به رومانی و دور زدن آلمان، طرحی پنهان برای تهاجم به بالکان در سر می پروراند. پیش از این اتحادیه کشورهای بالکان برای جلوگیری از کشانده شدن جنگ به منطقه، از در اتحاد با بلغارستان درآمده بودند و به همین جهت یوگسلاوی در سال ۱۹۳۷ یک پیمان مَوَدَت با این کشور امضا کرد. رومانی با نگرانی از اقدامات بلغارستان، به سایر کشورهای بالکان توصیه کرد بخشی از خاک خود را برای حفظ ثبات منطقه به بلغارستان بسپارند که مورد بی توجهی آن ها قرار گرفت. [ ۲]
در همین راستا ۷ سپتامبر سال ۱۹۴۰، با وجود نگرانی رومانی از ایجاد انتظار در مجارستان برای تجدیدنظر پیمان تریانون[ ۲] بلغارستان موفق شد با حمایت قوای محور با انجام مذاکرات و امضای پیمان کرایوا، دوبرویای جنوبی را از رومانی باز پس گیرد. همچنین دو کشور پذیرفتند ۶۵ هزار بلغار دوبرویا شمالی و ۱۱۰ هزار رومانیایی دوبرویای جنوبی را نیز با یکدیگر معاوضه کنند. دوبرویای جنوبی از سال ۱۹۱۳، بجز یک دوره کوتاه در جنگ جهانی اول بین سال های ۱۹۱۶ و ۱۹۱۸ که مجدداً به کنترل بلغارستان درآمد، بخشی از رومانی بود ( پیمان بخارست ) . این موفقیت امید بلغارستان را برای حل سایر اختلافات ارضی بدون دخالت مستقیم در جنگ تقویت کرد. بلغارستان در تهدیدی ضمنی، به آلمان اخطار داده بود که اگر در این مسئله یاری نشود از شوروی درخواست کمک خواهد کرد. شوروی که خود بسارابیا را که زمانی بخشی از امپراتوری روسیه بود، را با اعمال تهدید از رومانی پس گرفته بود، با وجود سیاست ظاهری عدم تحریک کشورهای دیگر به مطرح کردن چنین خواسته هایی از رومانی، به شکل پنهان از مجارستان و بلغارستان خواسته بود چنین سیاستی را در مورد اراضی سابق خود در رومانی پیش بگیرند. تزار بوریس سوم در سخنرانی بیستم سپتامبر سال ۱۹۴۰ خود، از هیتلر، موسولینی، ویکتور امانوئل سوم، ریبنتروپ، چیانو و دولت مجارستان بابت کمک در این مسئله تشکر کرد. تعدادی از خیابان ها بدون در نظر گرفتن نقش شوروی به این اسامی نامگذری شد. برخی درون بلغارستان به خصوص کمونیست ها در اعتراض به این اقدام، تأثیر شوروی در مسئله دوبرویای جنوبی را به اندازه سایر قوای محور یا حتی بیشتر از آن دانستند. دولت بریتانیا نیز برای جلب نظر بلغارستان این پیمان را تأیید کرد که با توجه به موضع ضعف این کشور تأثیر به سزایی نداشت. تزار بوریس سوم در اقدامی عجیب، با وجود تأثیر بسیار اندک بریتانیا در پاسخ از این کشور نیز تشکر کرد که اعتراض آلمان را برانگیخت. [ ۲]