بلغار اندرونی. [ ب ُ رِ اَ دَ ] ( اِخ ) مشرق وی مِروات است و جنوب وی دریای گزر است و مغرب وی صقلاب است و شمال وی کوه روس است. و این ناحیتی است که اندر وی هیچ شهری نیست ، و مردمانی دلیرند و جنگی و باهیبت ، و طبعایشان به آن ترکانی ماند که به ناحیت خزر نزدیک اند،و ایشان را با همه روسیان جنگ است و با همه که از گرد ویست بازرگانی کنند و خداوندان گوسپندان و سلاح وآلات حرب اند. ( حدود العالم ). و رجوع به بلغار شود.
فرهنگ فارسی
مشرق وی مروات است و جنوب وی دریای گزر است و مغرب وی صقلاب است و شمال وی کوه روس است٠ و این ناحیتی است که اندر وی هیچ شهری نیست و مردمانی دلیر اند و جنگی و با هیبت و طبع ایشان به آن ترکانی ماند که به ناحیت خزر نزدیک اند و ایشان را با هم. روسیان جنگ است و با همه که از گرد ویست بازرگانی کنند و خداوندان گوسپندان و سلاح و آلات حرب اند ٠