بلعیدن
مترادف بلعیدن: بلع کردن، خوردن، قورت دادن، لقمه فرو بردن
متضاد بلعیدن: استفراغ کردن، قی کردن
برابر پارسی: اوباریدن، فرو بردن، فرودادن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- بلعیدن خواستن زنی را ؛ کنایه از نهایت اشتیاق بدو داشتن. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ( بلعیدبلعد خواهد بلعید ببلع بلعنده بلعیده ) ۱- در حلق فرو کردن . ۲- خوردن . یا بلعیدن خواستن زنی را . از نهایت اشتیاق بدو داشتن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بلعیدن: به معنای فرو بردن چیزی از حلق بدون جویدن است.
از این عنوان، به مناسبت در باب حدود و دیات سخن گفته شده است.
احکام بلعیدن
۱. ↑ مسالک الافهام،ج ۱۴، ص ۵۳۶
...
از این عنوان، به مناسبت در باب حدود و دیات سخن گفته شده است.
احکام بلعیدن
۱. ↑ مسالک الافهام،ج ۱۴، ص ۵۳۶
...
wikifeqh: بلعیدن
دانشنامه عمومی
بلعیدن (فیلم). بلعیدن ( انگلیسی: Devour ) فیلمی ترسناک به کارگردانی دیوید وینکلر و نویسندگی آدام و ست گروس محصول سال ۲۰۰۵ آمریکا است. [ ۱] از بازیگران این فیلم می توان به جنسن اکلس، شانین سوسامون، دامینیک سوین و ویلیام سدلر اشاره کرد.
جیک گری مرد جوانی است که تصورات عجیبی از قتل و خودزنی دارد. او و دوستانش، کنراد و داکوتا، در یک بازی نقش آفرینی به نام «مسیر» شرکت می کنند که در نهایت از کنترل خارج شده و تبدیل به یک همه گیری مرگبار می شود.
• جنسن اکلس در نقش جیک گری
• شانین سوسامون در نقش ماریسول
• دامینیک سوین در نقش داکوتا
• ویلیام سدلر در نقش ایوان ریسز
• تیچ گرانت در نقش کنراد دین
• مارتین کامینز در نقش ایدن کاتر
• راب استوارت در نقش راس نورث
• آر. نلسن براون در نقش والت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجیک گری مرد جوانی است که تصورات عجیبی از قتل و خودزنی دارد. او و دوستانش، کنراد و داکوتا، در یک بازی نقش آفرینی به نام «مسیر» شرکت می کنند که در نهایت از کنترل خارج شده و تبدیل به یک همه گیری مرگبار می شود.
• جنسن اکلس در نقش جیک گری
• شانین سوسامون در نقش ماریسول
• دامینیک سوین در نقش داکوتا
• ویلیام سدلر در نقش ایوان ریسز
• تیچ گرانت در نقش کنراد دین
• مارتین کامینز در نقش ایدن کاتر
• راب استوارت در نقش راس نورث
• آر. نلسن براون در نقش والت
wiki: بلعیدن (فیلم)
جدول کلمات
مترادف ها
سر کشیدن، بلعیدن، حریصانه خوردن
بلعیدن، پر خوردن، با حرص و ولع خوردن، زیاد تپاندن، پر خوری کردن
بلعیدن، در جیب گذاردن
اشامیدن، بلعیدن
خوردن، بلعیدن، حریصانه خوردن
بلعیدن، فرو بردن
بلعیدن، حریصانه خوردن
فرا گرفتن، بلعیدن، حریصانه قورت دادن، زیاد پر کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
فرودادن. [ ف ُ دَ ] ( مص مرکب ) بلعیدن. بلع. فروبردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
فرو بردن
فاریدن
اوباریدن
اوباریدن
تند تند خوردن و قورت دادن، البته معنی "به سخره گرفتن" هم میده
در پارسی میانه �اُپارتَن� است که امروزه به دیس اوباردن است.
مصدر جعلی از بلع عربی است، ولی شاید خود بلع از ستاک اوستایی ( بئوروَیَه ) به چم جویدن باشد، ریخت دیگری از این واژه را در" اوباردن" که ( اَوَ بئورویه ) میباشد میتوان دید.
لنباندن