بلعکه

لغت نامه دهخدا

( بلعکة ) بلعکة. [ ب َ ع َ ک َ ] ( ع مص ) بریدن : بلعکه بالسیف ؛ برید آن را به شمشیر. ( منتهی الارب ). قطع کردن. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس