بلعک. [ ب َ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) ناقه سست گوشت یا کلانسال یا فربه رام. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || ناقه آبستن. ( منتهی الارب ). || مرد کندخاطر ناکس حقیر. ( منتهی الارب ). شخص بلید. ( از ذیل اقرب الموارد ). || نوعی از بهترین خرمای عمان. ( منتهی الارب ). نوعی از خرما. ( از ذیل اقرب الموارد ). بلعق. و رجوع به بلعق شود.