بلعم باعور. [ ب َ ع َ م ِ ] ( اِخ ) بلعم بن باعور. بلعام. نام مردی زاهدکه مستجاب الدعوه بود و به اغوای زن بر موسی و قوم او دعا کرد که در تیه سرگردان شدند و سپس موسی دعا کرد تا ایمان از او سلب شد و سه دعای مستجاب در عوض زهد او بدو عطا شد، زن او گفت یکی از سه دعا در کار حسن من کن و او آن دعا بکرد، و زن در جمال یگانه شد و از شوی روی برتافت ، دعای دیگر بکرد تا زن بصورت سگ برآمد، و به استدعای فرزندان دعای سیم کرد تا زن بصورت دیرین بازگشت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : بلعم باعور و ابلیس لعین سود نامدشان عبادتها و دین.
مولوی.
بلعم باعور و ابلیس لعین ز امتحان آخرین گشته مهین.
مولوی.
بلعم باعور را خلق جهان سغبه شد مانندعیسی زمان.
مولوی.
و رجوع به بلعام و بلعم شود.
فرهنگ فارسی
بلعم بن باعور ٠ بلعام ٠ نام مردی زاهد که مستجاب الدعوه بود و به اغوای زن بر موسی و قوم او دعا کرد که در تیه سرگردان شدند و سپس موسی دعا کرد تا ایمان از او سلب شد و سه دعای مستجاب در عوض زهد او بدو عطا شد زن او گفت یکی از سه دعا در کار حسن من کن و او آن دعا بکرد و زن در جمال یگانه شد و از شوی روی برتافت دعای دیگر بکرد تا زن بصورت سگ بر آمد و به استدعای فرزندان دعای سیم کرد تا زن بصورت دیرین بازگشت ٠