بلخاء

لغت نامه دهخدا

بلخاء. [ ب َ ] ( ع ص ) مؤنث أبلخ. زن گول. ( منتهی الارب ). زن احمق. ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || زن متکبر. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس