بلتم. [ ب َ ت َ ] ( ع ص ) مرد عاجز گران زبان. ( منتهی الارب ). شخص درمانده و افسرده دل و مضطرب در آفرینش و سنگین در زبان و منظر، و آن لغتی است در بلدم. ( از ذیل اقرب الموارد از قاموس ). || ( اِ ) خلق و مردم. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد از قاموس ).