بلأز

لغت نامه دهخدا

بلأز. [ ب َ ءَ ] ( ع ص ، اِ ) بُلأز. مرد کوتاه. ( منتهی الارب ). قصیر. ( ذیل اقرب الموارد از قاموس ). || کودک سطبر سخت. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد از قاموس ). || شیطان. ( منتهی الارب ) ( ذیل اقرب الموارد از قاموس ). ابلیس. عزازیل. شیخ نجدی. ابومرة. ابولبینی. ابوخلاف. خناس. ابوالعیزار. دیو.

فرهنگ فارسی

مرد کوتاه . قصیر . یا کودک سطبر سخت . یا شیطان . ابلیس . شیخ نجدی . ابو مره . ابو لبینی . ابو خلاف . خناس . ابوالعیزار . دیو .

واژه نامه بختیاریکا

( بِلاز ) مشتعل

دانشنامه عمومی

بلاز، ( به بلاروسی: Беларускі аўтамабільны завод ) ( روسی: Белорусский автомобильный завод or БелАЗ ) تولیدکننده تجهیزات ترابری، معدنی و عملیات خاکی بلاروسی است که در شهر ژودزینا واقع شده است. این کارخانه در سال ۱۹۴۸ افتتاح شد و بیش از ۱۲۰، ۰۰۰ دستگاه برای استفاده در اتحاد جماهیر شوروی تولید کرد.
بلاز همواره در بهبود کیفیت محصولاتش تلاش کرده واین شرکت با تحقیق و توسعه و خدمات پس از فروش مناسب توانسته استانداردهایی همچون ایزو ۹۰۰۰ را کسب کند.
این شرکت در زمینه تولید دامپتراک ، هال تراک، لودر، پوش بک و واگن مشغول به فعالیت است.
عکس بلأزعکس بلأزعکس بلأزعکس بلأز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در گویش زبان لری بختیاری واژه بلاز به معنی شعله ور میباشد. مانند، تش بلاز= آتش شعله ور. که اگر مطالعه بفرمائید در زبان انگلیسی که از واژگان پارسی ما اقتباس وجمع آوری نموده اندکه واژه شعله ور را بلوزر میخوانند. وگویش لری بختیاری پارسی پهلوی وساسانی میباشد.

بپرس