لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
بدون منازع. آنچه که درباره نزاعی نیست. بی مدعی . بی مخالف .
پیشنهاد کاربران
بی چون و چرا
بی تردید
یعنی هیچ بحثی بر سر آن نیست .
رد خور ندارد .
یعنی هیچ بحثی بر سر آن نیست .
رد خور ندارد .
بی مانند
بی مثال
بی نزاع
بی مثال
بی نزاع
بی قید و شرط
بی ستیز
چیزی که شکی توش نیست
بی حریف
بی مخالف
بدون ادعا کننده
بدون مثال نغض
بدون مخالفت
بدون مثال نغض
بدون مخالفت
بی رقیب
بی تردید - بدون شک
بی مانند، بی همآورد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)