بلالیق

لغت نامه دهخدا

بلالیق. [ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ بَلّوق. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). زمین که هیچ نرویاند. ( آنندراج ). رجوع به بلوق شود. || ج ِ بلّوقة. ( اقرب الموارد ). رجوع به بلوقة شود.

بلالیق. [ ب َ ] ( اِخ ) جایگاهی است مابین تَکریت و موصل ، و آنرا بلالیج نیز گویند. ( از معجم البلدان ). || و نیز بلالیق نام جایگاهی است از نواحی یمامه و در آنجا نخل و باغ است. ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس