بر زمین ز آهن بلارک تیر
گاهی آتش فکند و گه نخجیر.
نظامی.
بلارک به گاورسه نقره گون ز نقره برآورده گاورس خون.
نظامی.
تیغ بلارک ار چه ز گوهر توانگر است پیوسته هم زپهلوی کلکت کند تراش.
کمال الدین اسماعیل.
- بلارک شاهی ؛ نوعی بلارک است. بلارک شاهی را گوهرها سفید است مسلسل بشکل محرابها بود. ( معرفةالجواهر ). رجوع به بلارک شود.- بلارک هندی ؛ نوعی بلارک است. طریق آب دادن بلارک هندی آنست که قدری گل سرخ و سرگین گو با قدری ملح و زاج مزج نمایند و بر دجنتی طلا کنند که تیغ بر آتش می تابند و هر جانب او بر قطعه نمد می نهند تا زمانی که آب بگیرد. ( معرفةالجواهر ).
|| شمشیر بسیارجوهر. ( برهان ) ( هفت قلزم ). شمشیر هندی. ( هفت قلزم ). نوعی است از شمشیر. ( اوبهی ). شمشیر هندی که از بلارک سازند :
هر آن تیرباران که آمد فرود
بلارک همی گشت وجان می درود.
فردوسی.
چه چیز است آن رونده تیر پران چه چیز است آن بلارک تیغ بران
یکی اندر دهان حق زبان است
یکی اندر دهان مرگ دندان.
عنصری.
روضه آتشین بلارک تست باد جودی شکاف ناوک تست.
خاقانی.
گویی سرشک شور است از چشم چرخ دریاکز هیبت بلارک شه نیست صبرو هالش.
خاقانی.
در نفس مبارکش سفته رازاحمدی در سفن بلارکش معجز تیغ حیدری.
خاقانی.
گیرد به بلارک روانه بخشد به جناح تازیانه.
نظامی.
آن زین زمان آن رکن امان آن امام شریعت و طریقت آن ذوالجهادین بحقیقت آن امیر قلم و بلارک ، عبداﷲ مبارک رحمةاﷲ علیه او را شهنشاه علماء گویند. ( تذکرةالاولیاء عطار ). سلجوقیان قومی بسیار و لشکری بیشمارند... و اکنون خودچهار پسر دررسیده اند در معرکه داری زبان بلارک هندی را چون لب شاهدان کشمیر و ماهرویان بی نظیر به دندان می گزند. ( العراضة ).بیشتر بخوانید ...