بلادرنگ

/belAderang/

مترادف بلادرنگ: آنی، بلافاصله، به تعجیل، به سرعت، بی درنگ، سریعاً، فوراً، فوری

معنی انگلیسی:
outright, immediately

لغت نامه دهخدا

بلادرنگ. [ ب ِ دِ رَ ] ( ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + درنگ ) بی درنگ. بی تأخیر. فوراً. بدون وقفه. دردم. توضیح اینکه این ترکیب عربی و فارسی ، فصیح نیست. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بلا شود.

فرهنگ فارسی

بی درنگ بی تاخیر فورا بدون وقفه . توضیح این ترکیب عربی فارسی فصیح نیست .
بی درنگ. بی تاخیر . فورا . بدون وقفه . در دم . توضیح اینکه این ترکیب عربی و فارسی فصیح نیست .

مترادف ها

straight away (قید)
یک راست، بلادرنگ

straight off (قید)
یک مرتبه، بلادرنگ

پیشنهاد کاربران

بلا تأخیر و تعویق
آنی، بلافاصله، به تعجیل، به سرعت، بی درنگ، سریعاً، فوراً، فوری، سریع، تند

بپرس