بلا کردن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کار عجیب بظهور آوردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : نه مجنون داشت این همت نه فرهادتکلف بر طرف باقر بلا کرد.باقر کاشی ( از آنندراج ).