بلا خورده

لغت نامه دهخدا

بلاخورده. [ ب َ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مصیبت رسیده. محنت رسیده. به بلا مبتلی. || نفرینی است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

مصیبت رسیده . محنت رسیده . به بلا مبتلی . یا نفرینی است .

پیشنهاد کاربران

بپرس