بلا تشبیه

/belAtaSbih/

لغت نامه دهخدا

بلاتشبیه. [ ب ِ ت َ ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + تشبیه ) بدون تشبیه. ( فرهنگ فارسی معین ).بی مانند کردن. || چون چیزی ، خاصه فرومایه را، به مقدس تشبیه کردن خواهند، ازپیش این کلمه راگویند. مثلاً؛ نثر او «بلاتشبیه » مثل قرآن است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). گاه درمورد تنزیه به هنگام گفتگو از امری که با ساحت الوهیت یا بزرگان دین یا مخاطبی محترم سازگار نیست ، گویند. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

۱- بدون تشبیه .۲- گاه در مورد تنزیه - بهنگام گفتگو - از امری که باساحت الوهیت یا بزرگان دین یا مخاطبی محترم سازگار نیست - گویند : (( بلاتشبیه فلان قیافه ایمه را دارد. ) )
بدون تشبیه ٠ بی مانند کردن ٠ یا چون چیزی خاصه فرومایه را به مقدس تشبیه کردن خواهند از پیش این کلمه را گویند مثلا نثر او (( بلا تشبیه ) ) مثل قر آن است ٠ گاه در مورد تنزیه به هنگام گفتگو - از امری - که با ساحت الوهیت یا بزرگان دین یا مخاطبی محترم سازگار نیست گویند ٠

پیشنهاد کاربران

بی همانندی . . .
قابل شبیه و مقایسه نبودن موضوعی با یک فرد و یک موضوعی دیگر که قابل احترام است ، شبیه نیست ، شباهت ندارد ، دور باد از شبیه بودن یعنی شبیه نیست !!!

بپرس